تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
یــــــا امــــام رضــــــــــا
 

آمده ام ای شاه پناهــم بــده...

همدردای مهربـــون اگه خــــدا بــخواد.

هفدهم این ماه راهی پابوس امام رضـــــام..!

از طرف همتون نایب زیاره...

دعا گوی همتونم...

یــــــا امــــام رضــــــــــا...

دیر گاهیست دلم شوق زیارت دارد!!!

امشب دل خسته آمده ام.!

که برایت بنویسم...

اما دستم به قلم نمیرود...

نمیدانم...

از سوز دلم بگویم یا از شرمساریم...!

نمی دانم دلتنگیم را چگونه باز گو کنم...!

مولای مهربـــانم...

وقتی سال به پایان رسیدو ...!

دعوت نامه دیگر برایم نیامد...!

وقتیکه فروردین ماه نفسهای آخرش را میکشید...

دل خسته او شکسته بسویت آمدم...

آمدم بگویم که...!!!

دلم همیشه به هوایت پر میکشد ...!

دلم از شوق دیدارت سرشار است...

و دلم گواهی میداد...

دیر یا زود مرا بسوی خودت خواهی خواند...

یــــــا رضــــا...!!!

فدای مهربونیات ...!!!

همینطور چشم انتظار بودم که...

ماه به آخر نرسیده جواب دل شکسته رو دادی...

یــــــا رضــــا...!!!

از این زیباتر چه میخواهد ...

دلی که این چنین عاشق توست...

بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد...
دلبری هست به هر حال به پا برخیزد...
لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است...
هر زمان از دل پردرد صدا برخیزد...

 

 یــــــا امــــام رضــــــــــا...

من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی ...

غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی...

شادم که در حریم تو افتاده بار من...

آیا شود ز لطف خریدار من شوی...

خودرا ز راه دور کشاندم به کوی تو...

دلخسته آمدم که مددکار من شوی...


پــــا برهنـــه بیــــا...!

 

 

مــن ایــنجا بـــس دلـــم تنــگ اســت

دلتنگ دوست داشتن کســی...

دوست داشتنی که دلیلش را نمیدانم...

میدانی دوست داشتن من...!

هیچگاه کم نبود ...

اما تو ...!!!

کمتر دوستم! داشته باش...

کم کم بیا...

این همه ،یک جا دوست داشتنت...

برایم زیاد است ...

این  همه خواستن باهم ... زیاد است ...!!

عاشقم بمان اما ،  لطفا آهسته... آهسته....

مرا آهسته بخواه!

که حجم این همه بی حد دوست داشتن، ...!!

این روزها را سخت می کند و سختتر!

کمی آهسته تر.....این همه خالص،

 عاشق نباش....معشوقه ات توان ندارد،

 ظرفِ دلش کوچک شده این روزها!

می ترسد از این همه خواستن بمیـــرد!

بمیـــرد و نبیند وقتی محکم در آغوش گرفتی اش  ...!!

و زیر گوشش زمزمه می کنی آرام:

میدانی ...

بعضی نوشته ها انگار تورا نوشته اند...

 انگار بعضی آدم ها را ...!!!

نمی شود دوست نداشت.

آمده اند تا...

دنیای سیاه و سفیدت را همرنگ لبخندشان کنند.

و به تو بفهمانند که...

 دنیا هنوز جای خوبی است برای نفس کشیدن....

حتی اگر تمام عمرت را بگردی هم...!

 دلیل دوست داشتنی بودنشان را پیدا نمی کنی....

نه با عطر خاصی به لحظه های تنهایی ات هجوم می آورند ....

و نه توقعی در مهربانیشان است ....

اما طور عجیبی هستند.

انگار آفریده شده اند تا دوستشان داشته باشیم....

تا مهربانی کنند....

و برای ثانیه ثانیه ی نبودنشان ...

حسرت و دلتنگی به بار بیاورند....

این ها همان آدم هایی هستند که...

 فراموش کردنشان ..؟

حتی از ضعیف ترین حافظه ها هم بر نمی آید....

همان هایی که ...

حتی اگر سال ها بگذرد از این دیدار..،

باز هم به گوشه ای از تنهایی ات سرک می کشند...

 و می شوند دلیل کوچک خوشبختی....

این آدم ها را نمی شود دوست نداشت ...

چون برای دوست داشته شدن آفریده شده اند....

این بار در پایان حرفهایم...

می گویم دوستت دارم...

و این را بدان...

همیشه بهترینم هستی و خواهی ماند...

و هیچ گاه از خاطرم نخواهی رفت...

بعضی دوستیها و دوست داشستن ها ...

پایان ندارد...

این را بدان بعضی دوست داشتنها ...

در زندگی فقط یکبار اتفاق می افتند...

قدر این دوست داشتنها را بدان ...

زندگی گاهی وقتها واقعا کوتاه است...

اینجا صـــــــــدای باران می آید...

مینویـــــسم تا بـــــاران بیـــاید...

مینویسم که دوستت دارم...

بــــاورش با تو...

اینجا صدای باران میاید...

پــــا برهنـــه بیــــا...!


یلدا

یلدا

قصه ی هر شب ادمهاییست

که هر شبشان را

بدون یار گذرانده اند


(پیشاپیش یلدا مبارک )

Saeid rjb

 

 

http://ariyagame.com/fun/wp-content/uploads/2015/12/yalda.jpg


متن عاشقانه
متن عاشقانه,عکس عاشقانه 2016,متن عاشقانه جدید و غمگین

♥ متن عاشقانه غمگین ♥

وقتی دو قلــــب برای یکـدیگر بتپد…
هیچ فاصله ای دور نیسـت …
هیچ زمانی زیــــاد نیسـت…
و هیچ عشــــــق دیگری نمی تواند
آن دو را از هم دور کند !
محکـم تریـن برهان عشـق…
” اعتمــــــــــاد” اسـت…


متن عاشقانه
متن عاشقانه,عکس عاشقانه 2016,متن عاشقانه جدید و غمگین

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑــــــﻪ ﺩﻟــﺖ ﺑﺎﺷـــﺪ …
ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫـــﺮ ﺟﺎﯾـــﯽ ﻧﮕــﺬﺍﺭ …
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺩﻝ ﺭﺍ ﻣـــے ﺩﺯﺩﻧــﺪ …
ﺑـﻌـﺪ ﮐـﻪ ﺑـﻪ ﺩﺭﺩﺷﺎﻥ ﻧﺨـــــﻮﺭﺩ
ﺟــﺎے ﺻﻨــﺪﻭﻕ ﭘﺴـــﺖ !
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳطـﻞ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﻣﯽ ﺍﻧــــﺪﺍﺯﻧــــﺪ !!!
ﻭ ” ﺗـﻮ ”
ﺧﻮﺏ مـــے ﺩﺍﻧــے ﺩﻟــےﮐــﻪ
ﺍﻟﻤﺜﻨﯽ ﺷـﺪ !
ﺩﯾـﮕﺮ ﺩﻝ ﻧـﻤــــے ﺷــﻮﺩ


متن عاشقانه
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

30 ثانیـــه زمان کمـــی نیست . . .

هزار بـــــار می شود پلک زد ،

شصت بـــار می شود گفت  دوستت دارم 

متن عاشقانه دوستت دارم

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

هر کسی رو می تونستم دوست داشتـــه باشم . . .

اگــــــــر ،

دوست داشتــن را از ” تـــــو ” شروع نمــی کردم . . .

متن دوست داشتن

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

زیبــــا آنگونــــه عاشقـــم کـــه . . .

حرمت مجنــــون را ، احســـاس می کنم . . .

آنگـــونه عـــاشقم که نیستـــان را یکجـــا هوای زمزمه دارم . . .

آنگونــــه عـــاشقم که ،

هــــر نفســـم شعـــر است . . .

 زیبـــــــا 

چشم تــو شعر است

چشم تــو شاعـــر است

مــــن دزد شعر های چشــــم تـــو هستم . . .

زیبـــــــا . . .

کنــــار حوصلـــه ام بنشین . . .

بنشیـــن مـــرا به شط غزل بنشان ،

بنشان مـــرا به منظره ی عشق

بنشان مـــرا به منظره ی باران

بنشان مــــرا به منظره ی رویـــش . . .

مــــن سبـــز می شوم !

ژیبا ستاره های کلامت را در . . .

لحظه هـــای ساکت عاشق ،

بر مــــن ببــــار . . .

بر من ببار تا کــه برویـــم بهـــار وار . . .

چشـــم از تـــو بود و عشق بچرخانم ،

بـــر حـــول ایـــن مــــدار


متن عاشقانه
Aks neveshte Asheghane_Rouzegar (5)

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد


متن عاشقانه
Aks neveshte Asheghane_Rouzegar (2)Aks neveshte Asheghane_Rouzegar (2)

باهرکس میشه خندید

 ولی

فقط در آغوش یک نفر میشود گریه کرد


متن عاشقانه
 

Aks neveshte Asheghane_Rouzegar (1)

در قاب این آیینه ها خود را نمی بینم

چیزی به جز یک بهت بی معنا نمی بینم

دنیا به زشتیهای پلک فهم من خندید

شاید شبــیه مردم دنـیا نمی بینم

گنجشک روحم لابلای شاخه ها یخ زد

نه ! سنگ هم در دست آدمها نمی بینم

تصویری از تبعیض سرد چشمها آری

در این برودت ذرهای گرما نمی بینم

در منطق این نیمه آدمهای قلابی

جایی برای عشق هم حتی نمی بینم


آدم های کثیف!

 

 

 

 

 

http://photos01.wisgoon.com/media/pin/images/o/2014/8/7/18/1407419805076322.jpg

آدم های کثیف!

بله! معادله ی مجهولی نیست! ارمغان دنیای کثیف ، آدم کثیفه! و هدیه ی آدم کثیف ، دنیایی کثیف تر!

دنیای کثیفی! که به خودش قانع نیست!

آدم های کثیفی که به خودشون قانع نیستند!

به یکی قانع نیستند!

جشن هوسرانی ها در کالبد هائی که بطنی پاک و فطرتی خدائی دارند!

دوست داشتم سکته کنم!

شاید هم داشتم که این کار رو می کردم! داشتم سکته می کردم! فکم برای چندین لحظه بی اختیار تکان خورد!

گوئی که سردم شد!

یکباره سردم شد! و بعد داغ شدم! سرم داغ شد! چشمانم دوست می داشت که آتش فشان اشک باشد!

"منم دوست دارم که ...."

چقدر از هوائی که تنفس می کنم ، دلخورم!

این نخستین باری است که دلخوری در وجودم نهادینه می شود! کینه می شود! آی ای خدا! کینه در من راه جسته است!

گمشید! دور بشید از من!

باید فرار کنم!

باید به ابدیت فرار کنم! بی آنکه به او پیوسته باشم!

مانائی در یادها ، وقتی یاد آلوده است به کینه و نفرت! آه... نفرت! چقدر از تو گریزانم! چقدر از تو فرار می کنم! چقدر زشتی تو مرا آزار میدهد!

این مانایی چه حاصل دارد! جز نامرادی ایام!

از شاخک های سوسک هم چندشم نمی شود! وقتی با محبت به سوسک نگاه می کنم! او را نمی کشم! حتی اگر بر روی دهانم راه برود! تنبیه او فقط بدرقه اش به بیرون است!

گفتم بیرون!

مدتی بود که به بیرون آمده بودم!

پیش از آن ، وقتی که در درون بودم ، هیچ وقت نفرت و کینه را تجربه نمی کردم!

بگوئید... ، به من بگوئید!

آیا نباید به بیرون می آمدم؟

بیرون یک واقعیت است! باید این را بفهمم و بپذیرم! بیرون یک واقعیت است! هرچند تلخ و جانفرسا!

به من بگوئید! بگوئید!

آدم های کثیف! دنیای کثیف! آیای اینها واقعیت هستند! آبا باید به این خو کنم؟!

یک دقیقه سکوت …

به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!

به خاطر امید هایی که به نا امیدی مبدل شدند.

به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم!

به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!

به خاطر چشمانیکه همیشه بارانی ماندند!

یک دقیقه سکوت!

به احترام کسانی که شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!

بخاطر صداقت که این روز ها وجودی فراموش شده است!

بخاطر محبت که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!

یک دقیقه سکوت به خاطر حرف های نگفته!

برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد....



ليست صفحات
تعداد صفحات : 195