
نرو ای همدم تنهایی بابا، مادر
میشود بعد تو بابا تک و تنها، مادر
چه مگر بر سر تو رفته در آن کوچهی شوم
پس از آن حادثه افتادهای از پا، مادر
آخرین بار که گیسوی مرا شانه زدی
لرزه دست تو لرزانده دلم را مادر
من و بیمادری، ای وای، برایم زود است
کاش میشد که از این جا بروم با مادر
هنوز هم هر جا نامت را میشنوم...
به لرزه میافتم مادرم...
هر جا مادری را با فرزندش میبینم..
زیر لب میگويم من هم روزی مادر داشتم...
من هم روزی گرمای وجودش را داشتم...
مادرم کاش میدانستی این روزها بیشتر از گذشته به وجودت احتیاج دارم..
اما میدانم تو هنوز هم پیش خدا واسطهي حل مشکلات من هستی...
این اطمینان را، از آرامش قلبم دارم...


- زمان انتشار: 25 بهمن 1394
-
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .