واقعا هم همینطوریه نباید از اسم یه مشکل بزرگ ترسید و باید به جنگش بریم و مطمئن باشیم
پیروز میشیم من خودم دیروز یه اتفاق افتاد که قبل از جنگ شکست خورده شدم لحظه ای
وقتی شنیدم شاید البته شاید که نه پسر عمه ی غزاله براش خواستگاره خیلی ترسیدم
با خودم گفتم من کجا اون کجا اون قصدش خارجه همه چیز داره
اما بعد ک اتفاق هایی افتاد و پشیمون شدم و دیشب که فکر کردم دیدم حتی من میتونم
از اون بالاتر باشم چرا نشه یا همین قضیه ی کنکور لیسانس من
چرا نتونم سراسری قبول شم شاید اگه منم مثل مش مراد تو تاریکی به جنگش برم و
از قبل ترس اینکه سراسری هست و من دیپلم نتونستم قبول شم و نمیتونم
حتما موفق نمیشم
به امید موفقیت همه ی دوستان قصدم از این پست این بود که هممون یه کارایی تو زندگی داریم
پس بیاید با هم با قدرت جلو بریم گر چه زندگی باهامون راه نیومد و سرنوشت خیلی عذابمون داد
اما اینده ی خوبی تو انتظاره ماست
روز خوبی داشته باشید همگی عزیزان
1394/11/12
- زمان انتشار: 26 بهمن 1394
-
نظرات()
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .