
دستانم را بگیر ...
میخواهم برای لحظه ای آرامشت را قرض بگیرم …
میدانی...
هوا سرد است این روزها
اما چه گرمای شیرینی است
بودن در کنارت...
و بودن در هوایی که نفسهای تو در آن جاری است!
سخت شده ثانیه ای بی تو نفس کشیدن
نفسهایم ...
مٱمن گرمی چون سینه ات را می خواهد و می طلبد
چشمانم فقط تو را می خواهد و می طللبد
دستانم فقط لمس انگشتان تو را می خواهد و می طلبد
و حتی لبهایم ....
و حتی تمام جانم ....
دوستت دارم ...
راســـتی...!!!
لرزش دستانم ، زردی صورتم ، بیقراریم …
حکایت از اعتیاد من است ، آری معتاد شده ام ، به “تو”
یک قـــــول!!!
صبرت که تمام شد نرو.....
منتظر بمان
شاید!!!
قشنگ ترین احساس از آن لحظه باشد...
در پـــایــــان حرفهـــــایـم...
جاگذاشته ام دلی!!!
هـــــرکه یافت...
مژدگانی اش تمام “زندگی ام”
- زمان انتشار: 26 بهمن 1394
-
نظرات(0)
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .