تبلیغات

به آخر خط رسیده بودم…
باید بهش ثابت میکردم دوستش دارم…
خیلی عصبانی بودم..
گفت:اگه دوستم داری رگتو بزن…
گفتم مرگ و زندگی دست خداست…
گفت:دیدی دوستم نداری؟
خیلی بهم بر خورد تیغ و برداشتم رگمو زدم…
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
باید بهش ثابت میکردم دوستش دارم…
خیلی عصبانی بودم..
گفت:اگه دوستم داری رگتو بزن…
گفتم مرگ و زندگی دست خداست…
گفت:دیدی دوستم نداری؟
خیلی بهم بر خورد تیغ و برداشتم رگمو زدم…
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
- زمان انتشار: 25 مرداد 1395
-
نظرات()
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .